بله، ما هم مثل حیوانها در گرما عرق میکنیم و تنمان بوی ناخوش میگیرد. ولی حداقل چند فرق عمده با حیوان پرتلاشی مانند اسب داریم: اسبها پارچههای بافته شده با الیاف نایلونی نمیپوشند که بوی عرقشان در آن حبس شود. اسبها در شهر زندگی نمیکنند، مترو سوار نمیشوند، و حتی اگر هم سوار شوند نمیتوانند دستشان را بالا ببرند و دستگیرههای متصل به سقف را بگیرند و عِطر هوشربای زیر بغلشان را بهسوی دماغهای حساس ما بوزانند.
واقعیت این است که بسیاری از ما در فصل گرما از بوی عرق خانمها و آقایان محترم هموطنمان بیشتر عذاب میکشیم تا از تابش مستقیم خانم یا آقای خورشید. ولی چه کسی رویش میشود حتی به نزدیکترین دوست یا همخانهاش دربارهی بوی ناخوش تنش چیزی بگوید؟ این یکی از سختترین موارد امر به معروف و نهی از منکری است که میتواند تصور کرد.
بهترین راه حل برای حل این بحران ملی و فصلی آن است که هر روز دوش بگیریم و هر روز لباس تازه و تمیز بپوشیم. اما یک اختراع بشری دیگر هم هست که شما خوانندهی عزیز حتماً با آن آشنایید، ولی اجازه دهید آن را به کسانی که آشنا نیستند معرفی کنم: دئودورانت.
گول اسم خارجی و ریشهی لاتیناش (odorare یعنی بودادن) را نخورید، دئودورانت یا «بویزُدا» را چند قرن پیش یک مرد ایرانی ابداع کرده است. باور کنید شوخی نمیکنم. ابوالحسن علی بن نافع که در تاریخ به «زریاب» مشهور است، در دربار حاکم اموی آندلس در جنوب اسپانیای امروزی، یک شخصیت استثنایی فرهنگی بوده است. در زمانی که اروپای قرون وسطا را طاعون و تاریکی برداشته بود، زریاب ستارهی درخشانِ فرهنگ در حکومت بزرگ مسلمانان بود. او موسیقیشناس قهار و نوازندهی بیرقیب عود، خواننده، شاعر، طراح مد و لباس، و طراح غذا و آشپزی از یک طرف، و از طرف دیگر دانشمندی آگاه به علوم جغرافی و ستارهشناسی و گیاهشناسی و هواشناسی و مواد آرایشی در زمان خود بود. زریاب در فارس شاگردیِ استاد موسیقی ایرانی، اسحاق موصلی، را کرده بود و یکی از مهمترین صادرکنندگان موسیقی ایرانی به دنیای عرب و سپس به اروپای آن زمان بود. میگویند زریاب لباسهای زیبایش را هر فصل و هر صبح و عصر و شام عوض میکرد، شستن بدن را هر صبح و شب ترویج میکرد، و به زیبایی و تمیزی اهمیت فراوان میداد. خمیردندانی مؤثر و خوشعطر ساخته بود، و مواد تازهای با ترکیب نمک و روغنهای معطر برای شستن موها ابداع کرد. او حتی در طراحی مدل مو نیز دست داشت و تاریخدانان میگویند که او رسم آن روزگار آندلس را در بلند نگاه داشتن مو و ریختن آن بر شانه برای مردان تغییر داد و موی کوتاه را که گوش و گردن را نمایان میکرد باب کرد. او که به عنوان مشاور ارشد دربار عبدالرحمان دوم حقوق بسیار زیادی هم میگرفت، طی سی سال فرهنگ شهر قرطبه (کوردوبای فعلی) را چنان عوض کرد که این شهر به پایتخت زیبایی و سلیقه و فرهنگ جهان تبدیل شد.

حیف و صد حیف که از سلیقه و زیباییشناسی دوران اوج تمدن اسلامی چیزی زیادی برای ما باقی نمانده است. ولی حمام کردن روزانه حداقل در فصل گرما و استفاده از بوزداهای گوناگونی که در هر داروخانهی کشور یافت میشود، کار زیاد سختی نیست. چیزی هم از مردانگی ما کم نمیکند اگر یک اسپری یا رول دئودورانت همیشه در کیف خود داشته
کسی فعلا انتظار ندارد تهران، مثل قرطبه، پایتخت زیبایی و سلیقهی جهان شود. ولی راه انداختن یک جنبش فرهنگی-رسانهای بر ضد بوی تهوعآور عرق بدنهایمان در تابستان، برای ما که پیامبرمان عاشق عِطر و پاکیزگی بوده است، جزء واجبات است. شک ندارم که موافقید.
مرسی آقای درخشان عزیز.مرسی ازینکه دل جرعت این را دارید تا راجعبه این مسائل بنویسید و مرسی از اینکه انقدرجذاب می نویسید.البته گویا این مطالب بایگانی نوشته های پیشین شماست.اما برای ما همیشه نو است.بازم مرسی
مرسی که هستی
بمون
زریاب کسی بود که باعث رواج ساز بربط (عود) در اسپانیا شد که بعد ها ابداع ساز گیتار را باعث شد. هنوز خیلی قطعات موسیقی فلامینکو نام زریاب را دارند.