آنان که می‌خوانند جذاب‌ترند

یکی از انگیزه‌هایی که شاید باعث شود آدم‌ها کمی بیشتر کتاب بخواند، فهمیدن این واقعیت است که آدم‌های کتابخوان جذابند.

همین باعث شده است که یک خانم جوان دم بخت در نیویورک به سرش بیفتد که با گذاشتن عکس مردان جوانی که در مترو و مکان‌های عمومی کتاب در دست دارند و می‌خوانند در اینستاگرام، با یک تیر چند نشان بزند.

او با این کار هم برای یک خیریه‌ی کتاب برای کودکان پول جمع می‌کند، هم باعث می‌شود مردان جوان دیگر با دیدن استقبالی که خانم‌ها از مردان کتابخوان می‌کنند، کتابخوان‌تر شوند؛ و هم شاید عملا این مردان جوان را به سوی تشکیل زندگی هل دهد. (با توجه به تعداد فراوان نظرات و پسندهایی که زیر هر عکس هست، لابد خواستگاران زیادی برای هر کدام از این مردان خوش‌بخت پیدا می‌شود.)

این کار البته در شهرها وکشورهای دیگری هم پس از نیویورک توسط جوانان دم بخت دیگر انجام شده است، اما با تعداد عکسها و دنبال‌کنندگان کمتری. مثلاً در هندوستان، ترکیه، روسیه، شیلی، نروژ، لندن، مسکو، شیکاگو، مادرید، و…
بله، من هم وسوسه شده‌ام مشابه آن را برای ایران هم درست کند. ولی آیا این روزها اصولاً کسی را در مترو یا اتوبوس در تهران یا شهرهای دیگر ایران می‌شود پیدا کرد که به جز تلفن همراه سرش توی چیز دیگری باشد؟ آیا اگر کسی چنین صفحه‌ای را اینستاگرام بسازد، می‌تواند هفته‌ای چند نفر را پیدا کند که در حال خواندن چیزی باشند؟ کتاب پیش‌کش، آیا در هر واگن مترو می‌توان یک نفر که روزنامه یا مجله بخواند را پیدا کرد؟ حتی در تلفن همراه هم قبول است، اگر کسی چیزی بجز جوک‌های وایبری یا تلگرامی بخواند.

اینجاست که آدم به این فکر می‌افتد که شاید یکی از راه‌های ترویج خواندن در ایران نیز همین گره زدن جذابیت به کتاب‌خواندن باشد – که این البته غیرمستقیم به ترویج ازدواج هم کمک می‌کند.

البته مدتی است به این نتیجه رسیده‌ام که چون اصولاً اصل عمل خواندن در میان ایرانیان در حال افول است، باید نخست سطح انتظارمان را برای مدتی پایین بیاوریم و تمرکز را از ترویج کتاب‌خوانی به ترویج خواندن متن‌های بیش از یک پاراگراف بگذاریم و بعد از مدتی دوباره سراغ کتاب برویم. چون بحران عمیق‌تر از این حرف‌هاست. و دیگر اینکه برای ترویج خواندن باید دنبال استراتژی‌های خلاقانه‌ و پارتیزانی باشیم. اینکه هی بگوییم مردم تو را بخدا کتاب بخرید یا به کتابخانه بروید، یا در رسانه‌ها درباره‌ی کتاب‌های جدید برنامه درست کنیم، ممکن است کتاب‌خوان‌ها را به خواندن بیشتر ترویج کند، اما اثری روی کسانی که نمی‌خوانند ندارد.

اما مثلاً در برنامه‌ی نود که پربیننده‌ترین برنامه‌ی تلویزیون است و اتفاقاً میلیون‌ها بیننده‌ی گریزان از خواندن هم دارد، کارهای کوچک ولی موثری می‌شود کرد. فرض کنید حمیدرضا صدر که اتفاقاً خودش نویسنده و کتاب‌خوان است می‌تواند وسط بحثی که با هیجان فراوان و تکان دادن دست‌هایش درباره‌ی اینکه سومین قهرمانی بارسلونا با پاس گل چه کسی به دست آمد می‌کند،کتاب »جامعه‌شناسی فوتبال« را که خودش در سال ۱۳۹۰ نوشته به استودیو بیاورد و آن را بالا بگیرد و علاقمندان موضوع را به خواندن آن تشویق کند. حالا اگر تلویزیون نمی‌خواهد کسی برای خودش تبلیغ شخصی کند، باشد قبول. وقتی بحث به اختلافات داخلی اسپانیا کشیده می‌شود می‌تواند »وداع با اسلحه« همینگوی را بالا بیاورد و در پرانتز معرفی کند. و یا در برنامه‌ی »هفت« در شبی که قرار است بهروز افخمی (که او هم آدم کتابخوانی است) درباره‌ی فیلم تازه‌اش »روباه« حرف بزند، رمان »جاسوسی که از سردسیر آمد« اثر جان لو کاره یا حتی مقاله‌ای را درباره‌ی سابقه‌ی ترور دانشمندان مسلمان توسط اسراییل پرینت کند و بیاورد و نشان دهد.

رسانه‌ها باید کتاب را به برنامه‌های پرطرفدار خود بیاورند، نه اینکه فقط برنامه‌های جداگانه درباره‌ی کتاب درست کنند. تمام کارشناسان مدعو در برنامه‌های صدا و سیما باید اجازه داشته باشند در موضوعات مرتبط با بحث خود کتاب معرفی کنند، حتی اگر نوعی تبلیغ به حساب بیاید. مگر ما نگران کاهش تیراژ کتاب نیستیم؟

یک دیدگاه در “آنان که می‌خوانند جذاب‌ترند”

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.