چند روز پیش اتفاقی در دنیای فارسیزبان اینترنت افتاد که اگر شش، هفت سال پیش افتاده بود، تیتر خیلی از رسانهها میشد: یک سرویس وبلاگنویسی پرطرفدار ایرانی پس از چند ماه توقف در خدمترسانی اعلام کرد که به حالت عادی برگشته است، اما نزدیک به یک سال از آخرین نوشتههای کاربرانش از دست رفته است.
همین که این خبر سروصدای چندانی به پا نکرده نشانه ای است از پایان تب وبلاگ در ایران که در اوایل دههی ۸۰ شروع شد و حدود یک دهه هم دوام آورد.اتفاقا من به عنوان کسی که نقشی هم در معرفی و گسترش وبلاگ داشتم و وبلاگم با نام »سردبیر:خودم« خوانندهی نسبتاً زیادی داشت، باید از این مساله خیلی ناراحت باشم؛ ولی راستش نیستم. چرا که بقول معروف وبلاگ مُرد، زندهباد وبلاگ!
واقعیت این است که جوانهای ایرانی مثل بیشتر جوانهای دنیا -یا راستش کمی بیشتر از آنها- اهل مد و موج هستند. هر محصول یا ایدهی جدید تکنولوژیک که میآید همه هجوم میبرند به سمت آن. اول هم از ثروتمندترها که معمولاً رابطهی بیشتری با اروپا و آمریکا دارند شروع میشود و بعد به تبع آنها جوانان قشر متوسط و بعد هم اقشار کمدرآمدتر. اما کسانی که از هر کدام از این ابزارها استفادهی جدی میکنند زیاد نیستند.
در دورانی که وبلاگ داشتن چیزی شبیه به داشتن صفحهی اینستاگرام در این روزها بود، خیلیها بودند که به زحمت سالی سه یا چهار مطلب در آن مینوشتند؛ و تازه همان یادداشتهای کوتاه یکی دو پاراگرافی هم آنقدر جذاب یا نوآورانه نبود که خوانندهای جز مادرهای نویسندگانش داشته باشد. همان افراد چندی بعد شبکههای اجتماعی را کشف کردند و وبلاگهایشان را به امان خدا سپرده، شروع کردند به بازنشر عکسهای »بامزه« یا جملات قصار »عمیق« یا در بهترین حالت نوشتههای »جالب« دیگران.
مرگ وبلاگ یک پیآمد مهمتر هم داشت که پارسال در همین صفحه دربارهی آن نوشتم: مرگ متن و مرگ خواندن. مهمترین نشانهاش هم رواج عجیب و غریب اینستاگرام بود که اساساً ساختاری ضد متن و ضد خواندن داشت. این روند از نظر من عقبگردی تمدنی به دوران غارنشینی بود که طی آن ارتباط از طریق تصاویر رخ میداد، نه از طریق حروف الفبا.
حالا پس از یکی، دوسال که از موج اینستاگرام میگذرد، نشانههایی میبینم از تولد مجدد متن و خواندن و به تبع آن تولد مجدد ابزارهایی برای نوشتن مطالب بلند. این روند مدتی است در دنیا آغاز شده و حالا در ایران هم نشانههایش را میبینم.
خیلیها دیگر در فیسبوک فعال نیستند، و خیلیها در اینستاگرام به نوشتن روی آوردهاند. خیلیها از چرخاندن چرخ کوچک وسط ماوس (یا لیزدادن شستشان روی صفحهی تلفنهای هوشمند) به قصد دیدن طومار بیپایان عکسهای سفر و کافهگردی و عروسی دوستان یا غرغرهای تکراری آنان دربارهی مسایل روز خسته شدهاند؛ انبوه واقعاً بینهایتی از هزاران هزار »چیز« بیاهمیت از صدها یا هزارها آدم جورواجوری که دنبال میکنند.
در پاسخ به این خستگیِ دستهجمعی از مطالبِ کوتاه و بیارزش یا عکسهای تکراری و بیاهمیت مدتی است در دنیای انگلیسیزبانِ اینترنت اتفاقات جالبی شروع شده است. چند مجلهی خواندنی و جدیِ اینترنتی به راه افتادهاند که مقالههایی با طول بیشتر از دو،سه هزار کلمه منتشر میکنند. بجز این، سرویسهایی راه افتادهاند که کاربرانشان را تشویق به نوشتن و خواندن مطالب بلند میکنند. (اتفاقاً یکی از این سرویسها را کسی راه انداخته است که چند سال پیش توییتر را با محدودیت ۱۴۰ حرف در هر مطلب پایه گذاشته بود.) از طرف دیگر، چند شبکهی اجتماعی بزرگ و همینطور شرکت اپل تصمیم به استخدام ویراستار گرفتهاند، تا بتوانند مطالب جالب و باارزش را از میان قیل و قالهای بیارزش و انبوه کاربرانشان انتخاب و ارایه کنند و در نتیجه کمکم جای الگوریتمهای کمهوش موجود را بگیرند؛ الگوریتمهایی که برای سنجیدن کیفیت یک مطلب تنها میتوانند لایکها و بازنشرهای یک مطلب را تحلیل کنند، نه اینکه آن را بخوانند و بفهمند.
این یعنی خستگی تدریجی از ارتباط به روش غارنشینان، یعنی بازگشت انسان به جای روباتهای به اصطلاح هوشمند، و یعنی تولد مجدد نوشتن و خواندن. من نشانههایش را میبینم.
منبع: همشهری جوان
سلام
این “سرویسهایی راه افتادهاند که کاربرانشان را تشویق به نوشتن و خواندن مطالب بلند میکنند” و شبکه های اجتماعی که نوشتید، کدوم ها هستند؟ میشه معرفی شون کنید؟
سلام
خیلی خوشحالم که وبلاگ جدیدتون رو کشف کردم … البته قبلا با شما و نوشته هاتون آشنا نبودم
اول می خواستم اگر میشه آدرس این “چند مجلهی خواندنی و جدیِ اینترنتی” رو که در متن ذکر کردید بگید.
دوم اینکه شاید اشکال اصلی وبلاگ ها این باشه که دنبال کردن اونها -مخصوصا اگر تعداد زیادی از وبلاگ ها رو بخواد دنبال کنه- بعد از یک مدت کار سختی میشه.
توی شبکه های اجتماعی میشه همه رو یه جا دنبال کرد که این مزیت اصلیشه.
در مورد اینستاگرام هم این نکته رو به درستی اشاره کردید که خیلی ها به سمت نوشتم در اون روی آوردند که جای امیدواریه
موفق باشید