حامد هادیان هفتهٔ پیش دربارهٔ تنوع هیاتهای عزاداری نوشته بود و اینکه برای هر سلیقهای یک مخاطب هست و اینکه خوب است آدم خودش را محدود به یک سلیقهٔ خاص نکند و گهگاه برود به هیاتهای خیلی متفاوت با آنچه به آن عادت دارد.
من میخواهم بگویم که جای یکجور سلیقه خالی است. میخواهم با جسارت پیشنهاد بدهم که این سبک عزاداری بک قاعده بشود: عزاداری بدون بلندگو.
قرنها پیش از آنکه تکنولوژی میکروفون و بلندگوهای دستی پیدا شود، روضهخوانها و سخنرانان جلسات مذهبی کارشان به رونقی که الان هست یا حتی بیشتر جلو میرفت. ولی ماجرا از چند نظر با الان فرق داشت.
یکی اینکه صداهای ضعیف و ناتوان که خود را پشت افکتهای صوتی آمپلیفایرها مخفی میکنند جایی در جلسات نمییافتند. دو اینکه جمعها کوچکتر و طبیعتاً خودمانیتر و آشناتر بود و در نتیجه صمیمیتر و چهرهبهچهره و انسانیتر و موثرتر. سه اینکه موزیک الکترونیک (که البته اصلاً آن زمان وجود نداشت، ولی خب…) روی سبک خواندن مداحان تأثیر نداشت و از این بیتها و لوپهای توهین آمیز به نام حضرت امام حسین (ع) که زیر آواز مداحان این روزها مد شده است وجود نداشت. و چهار اینکه بلندگوهای دیستورت و کرکنندهٔ هیاتهای این روزها پیران و بچهها و حتی بزرگسالان را وقت و نیموقت آزار نمیداد. و خیلی فرقهای دیگر که الان به عقلم نمیرسد.
به نظرم باید هیاتهای خلاق و هنری و وفادار به اخلاق شروع کنند به ترویج جدی عزاداری بدون بلندگو، که منجر به عزاداری بدون مردم آزاری و عزاداری درونگرا و صمیمی نیز میشود. هنوز هم وجود دارند پیرمردهایی که مثلاً وسط بازار تهران روی چهارپایه بروند و بدون میکروفون و بلندگو میتوانند بخوانند و اشکهای گرم و بیصدا بگیرند. و دستههایی که بدون وانت حمل بلندگوهای عظیم با صدایی که در کوچههای باریک و مسقف بازار و کرکرههای پایین کشیده بالا میرود و طنین شگفتآورش تن هر بنیبشری را، حتی توریستهای غیرمسلمان را، میلرزاند:» صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکنای صبح طلوع… «
اگر خرید کردن -متاسفانه- دارد از مغازههای کوچک و صمیمی به شاپینگمالهای عظیم منتقل میشود، باید مراقبت کنیم که عزاداریهایمان به کنسرتهای استادیومی ترَنس و رِیو تبدیل نشود.
حساسیتی که از چند سال پیش برای خالص کردن مراسم عزاداری و زدودن آن از عناصری که میتواند باعث بدبینی اکثریت غیر شیعهٔ دنیای اسلام به ایران و تشیع شود آغاز شده ستودنی است. امسال حتی تذکرهایی صریح از طرف بزرگان دربارهٔ صدای بلند هیاتها و دستهها رسیده است. در نتیجه بهترین وقت است برای اینکه عزاداری بدون بلندگو را ترویج کنیم و جا بیندازیم.
با سلام
موافق این دیدگاه تون هستم ، نمیدونم چرا ما ملت افراط و تفریط هستیم ،با همین پیاده روی بدون صدای بلند و با زمزمه های عاشقانه هر کسی با خودش میشه بزرگترین اجتماع بشری را به راه انداخت که هر انسان با فطرت ذاتی خودش بپرسه چه خبره ؛ میشه راحت و روان سوگواری کرد از صمیم دل و احتیاجی به اکو و به قولی این صداهای با افکت ناهنجار نیست، آدم شدن چه مشکل…
نگار
سلام
موافق دیدگاهتون نیستم، این قضیه الان تنها زنده نگه دارنده انرژی موجود در مراسم های هیئت و مذهبی هستش. اگر یک جوان یک بار بره توی بار ها و دیسکوهای خارجی و اونجا با صدای موسیقی باند و تاثیری که ناخودآگاه در ایجاد حال خوب توی اون داره آگاه بشه، دیگه مراسمات عادی هیئت ها هیچ حسی به اون نمیده. به خصوص که خودمون دیدیم هر ملتی در بازه زمانی ای فداکاری هایی در حد عاشورا میکنن. از دادن زن و فرزند تا ایستادن جلوی لشگری چند صدبرابری. پس برای این که این حماسه رو زنده نگه دارن باید گوش ما پر بشه. مداحان عزیز هم که دیگه دارن هجویات و دروغ های دلخواه خودشون رو به صورتی واردش میکنن که دیگه نمیشه فهمید کجاش واقعی بود و کجاش نبوده.
توی دینمون یه کار جالبی انجام شده، این که هر چیزی که برای انسان انرژی زا هستش، اول ازمون گرفته شده و بعد توسط خود دین به ما داده شده تا فرد از انجامش حال خوب بهش دست بده و این حال خوب رو مدیون دین بدونه.
برای مثال رقصیدن فردی و دسته جمعی حرام است ولی حرکت گروهی سینه زنی در راستای عزاداری امام حسین ثواب دارد؟
صدای موسیقی اشکال دارد ولی اگر قرآن باصوت خوانده شود شادی افراد الهی است؟
دروغ گفتن اشکال دارد ولی اگر برای مصلحت دین بود ایرادی ندارد؟
این نظر من بود داداش.
می تونی تایید کنی یا نه، به خودت مربوطه