چه کسی گفته تنها در محرم باید دربارهی کربلا و امام حسین (ع) حرف زد. اتفاقا آدم در ماه رمضان هم زیاد به آب و تشنگی فکر میکند.
چند ماه پیش یک دوست بلژیکی که بازیگر تئاتر است و به ایران هم سفر کرده بود، سر میز شام، اشک مرا به شکلی غیرمنتظره در آورد. با انگلیسی شکستهاش تعریف کرد که چند سال پیش وقتی برای کار به جایی دربلژیک رفته بود، با لب تشنه بطری آبش را خالی مییابد. آنجا پس از کمی کند و کاو به خانهای میرسد که دو خانم مسن در ایوانش نشسته بودند و گپ میزدند. شاد و خوشحال به سمت آنها میرود تا ببیند آب دارند یا نه. اما وقتی ازشان میخواهد که کمی آب به او بدهند در تعجب کامل از آنها «نه» میشود. حتی وقتی از آن ها خواهش میکند که فقط کمی از آب شیر اجازه بدهند در بطری خالیاش بریزد باز هم میگویند که «نه». هر چه خواهش هم میکند فایده ندارد.بعد این تجربه را مقایسه میکرد با تجربهاش در ایران که وقتی درحال پیاده روی تشنه میشود و ز یک رستوران آب میخواهد، کسی برایش یک بطری آب معدنی خنک میآورد و حتی با اصرار زیاد هم پولش را نمیگیرد و میگوید که «برای آب که نباید پول گرفت».
او البته با فرهنگ ایران کمی آشنایی داشت، و نمیدانست که آب چه اهمیت دراماتیکی در این فرهنگ دارد. نمیدانست که آب برای ما شیعهها چقدر مقدس است، و تشنگی چرا مهمترین خط قرمز فرهنگی ماست. ولی همانجا سر میز شام از طریق دوست ایرانشناسش متوجه شد که رابطهی آب و امام حسین (ع) برای ما ایرانیها آنقدر جدی است که قرنهاست که وقتی آب مینوشیم به او سلام میکنیم. و من با پردهای از آب در چشمم حس میکردم که یک راز ایرانی بودنم برای یک اروپایی آشکار شده است. رازی که میشود به آن افتخار کرد و آن را فریاد زد: مردم جهان بدانید، آب برای ما علامت انسانیت است و تشنه نگه داشتن یک انسان (یا حیوان) برای ما بیرحمانهترین کاری است که میتوان در این کرهی خاکی کرد.
همینجا بود که یک نذر کردم. نذر پخش کردن مثلا هفتاد و دو بطری آب در روز عاشورا بین رهگذران در خیابانهای هر شهری از جهان که در آن به سر میبرم. بعد فکر کردم که چرا دیگران را تشویق به این کار نکنم. چرا از این نذر یک کمپین یا کارزار جهانی ساده و ارزان و موثر راه نیندازیم که با آن به دنیا نشان دهیم فرهنگی که نگران تشنگی دیگران است اهل دفاع هست، اما اهل جنگ و خشونت و تهاجم نیست، و اگر آب را بر او ببندد نه تسلیم میشود، نه مقابله به مثل میکند. لازم به شعار دادن هم نیست، کافی است هنگام پخش بطریهای خنک آب تیشرتی پوشیده باشیم که روی آن نوشته است: «حسین را بشناسید»
دیپلماسی فرهنگی گاهی خیلی ساده و ارزان است، ولی اثرش تا آخر عمر بر قلب و روح آدمها میماند.
منبع: همشهری جوان، شماره ۵۵۷
یادمه کوچک که بودیم مادربزرگم بهمون گفته بود که حتما بعد از آب خوردن “یا حسین” بگیم شاید الان دیگه یادم نمونده باشه اون چیزای ساده و قشنگ را ولی هنوزم برام مهمه با اینکه آدم مذهبی نیستم تاسوعا و عاشورا برام یه روز خاص هست چون مادربزرگم این روزها را برام طوری نشون داده بود که یه حس خاصی بهش دارم هنوزم امیدوارم با تلاشتون بتونید واقعیت و قشنگیشو به بقیه هم نشون بدید همونطوری که قدیما بهمون نشون دادن نه مثل الان که از تشنگی هم بمیری و حالت بد باشه چون ماه رمضان هست جرات نداشته باشی آب دست کسی بدی یا بخوری….امیدوارم بتونید مهربونی و خوش قلبی را به همه دنیا یاد بدید
بلند باد. این احساس عمیقت. حقا که از تبار. سرور ازادهگانی. ما هم در کمپین. شرکت میکنیم.
دمت گرم حسین جان ایده خیلی خوبیه
راستی من تازه این وبلاگ جدیدت رو پیدا کردم قبلا وبلاگ سردبیر رو می خوندم
راستی مقاله آینده وب رو خوندم خیلی برام جالب بود
ممنون
خیلی لذت بردم ! این نوع نگاه و فرهنگ سازی رو خیلی دوست دارم! در این مضامین بیشتر بنویسید میتونه راهکشا باشه! «حسین را بشناسید»